گاهی برای خودم ...

کلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطورهکلودیا اسطوره گاهی برای خودم ......ادامه مطلب

کلودیامعجزهداستانی عجیب وباور نکردنی اما واقعیمن ز - ع یکی از شاگردهای استاد کلودیا هستم که از هر کسی به ایشون نزدیکتر بودم ومیخوام خلاصه ی زندگی باورنکردنی کلودیا رو براتون بازگو کنمروز یک شنبه 29/12/1355 در شهر کرمانشاه کودکی بسیار زیبا متولد شد پدر و مادرش او را کلودیا به معنی ( اسطوره ، زیبا ؛ با تمدن ) نامیدند ، همانطور که او بزرگ میشد زیباتر نیز میشد مشکلات او به علت زیبایی بیش از حدش از همان دوران کود کی آغاز شد ... و همین امر باعث شد برای دفاع از خود به ورزشهای رزمی بپردازد و کار خود را با تماشای فیلمهای رزمی و تقلید از آنها آغاز کرد ، علاقه شدید و پشتکار فراوان او برای فراگیری هنرهای رزمی باعث شد که او به طور حرفه ای و عمیق به هنرهای رزمی بیاندیشد به همین دلیل به باشگاه های رزمی سر میزد و ساعتها تمارین آنها را تماشا میکرد و در ذهن خود مرور میکرد و در حیاط منزل آنها را تمرین میکرد و برای اطمینان از پیشرفت خود ، به مبارزه با هنرجوهای رشته های مختلف می پرداخت وآنها را شکست میداد ، در سن یازده سالگی در یک مسابقه استانی و سپس مسابقه کشوری مقام اول را کسب نمود او در ثانیه های اول مسابقه حریف خود را ناکاوت میکرد / سرعت حرکات و قدرت ضرِبات او بسیار بالا بود به طوری که گاهی حرکات او دیده نمیشد و حریف نقش زمین میشد ؛ او همیشه میگفت ورزشهای رزمی بر چهار اصل پایه گذاری شده ( دقت ؛ سرعت ؛ قدرت ؛ خشم ) ... کلودیا روز به روز زیباتر میشد و همه فکر میکردند او دختر است وهمین امر باعث شد که او نتواند به راحتی ، بیرون از منزل رفت وآمد کند اوبه خاطراینکه کمترمورد توجه وآذاردیگران قرارگیرد مجبور بود با لباس دخترانه ... چادر به خیابان برود ، امااین موضوع نیزدردسرهای جدیدی برای ایشان بوج گاهی برای خودم ......ادامه مطلب

دخترت پسری بدنیا خواهد اورد که حکومت تورا سرنگون کرده وبر کل جهان حکومت میکند . پادشاه دستور داد تا پس از بدنیا امدن کوروش "نوه اش " اورا بکشند .لذا به یکی از فرماندهان ماموریت داد تا این کار را بکند ولی وی کودک را نکشت ونزد یک اهنگر سپرد . کوروش کم کم بزرگ شد و در هنرهای زرمی بسیار مهارت پیدا کرد روزی در یک مسابقه همان فرمانده ای راکه مامور کشتنش بود شکست داد ان فرمانده عصبانی شد و کوروش راپیش پادشاه بردوداستان را گفت پادشاه خواست دوباره کوروش را بکشد ولی خوابگذاران به او گفتند چون یک بار قصد کشتن اورا کردی دیگر خطر وی از بین رفته واو را رها کردند تا به پیش پدرش برگشت گاهی برای خودم ......ادامه مطلب

سلام  خدمت دوستان عزیز  اینجانب  امید بدلیل علاقه زیادی که به  سرگذشت اسطوره ها ونام اوران ایران داشتم تصمیم به درست کردن وبلاگی با این مضمون گرفتم

گاهی برای خودم ......

نادر شاه یاهمان ندرقلی درشمال خراسان بدنیا امد ودر کودکی پدر خود را ازدست داد وبه قشون یکی از خان های محلی پیوست در انجا بود که لیاقت خودرانشان داد ودختر خان را به همسری گرفته وفرمانده قشون شد واغاز موفقیتهای او کلید خود بطوری که بزودی توانست به اخرین شاهزاده صفوی کمک کرده ومحمود افغان را از اصفهان وبعداز ایران خارج کند وتمام شورشهای محلی درتمام ایران را بخواباند ودر دشت مغان رسما تاجگذاری کرده وسلسله افشاریه راپایه گذاری کند و سفر ویابهتر بگویم حمله بزرگ خود به هندوستان را پایه گذاری کند

گاهی برای خودم ......

خداجونم شکرت ک امسالم هستم و میتونم برم عزاداری آقام امام حسین..

از پارسال محرم تا امسال محرم چقد تغییر کرده خواسته هام،چقد عوض شده شرایط... پارسالم منتظر بودم تا محرم شه و من آرووم شم، امسال هم همینطور و تنها جایی ک آروومم توی روضه هاته آقاجون

یعنی میشه اربعین کربلا باشم؟ مث یه معجزست...

گاهی برای خودم ......

انقد خستم و خوابم میاد ک سرم درد گرفته ولی خوابمم نمیبره!مریضیه عایا؟!

دم بچه های فوتسالمون هم گرمعالی بودن

چ هوای خوبی ام بود امروز،خنک، باد، ک البته بادش یکم زیادبود!

 

گاهی برای خودم ......

یکی از بزرگترین حماقت هایی ک انسان میتونه داشته باشه اینکه از آدم بی شعور توقع داشته باشه!

گاهی برای خودم ......

یعنی یه روز نمیتونی آدم باشی، رفتیم بستنی بخوریم کوفتمون شد.. 

یه حرفایی میزنید شما دوتا واقعا آدم میمونه چی بگه.. زندگیه مسخره بازی نیس ک با لج و لج بازی خرابش کنید...

خوشحالم ک میرم دانشگاه چن ساعتی از این فضا دورم، کاش معجزه بشه

 

 

گاهی برای خودم ......

دلم یه وقتایی میخاد بنویسم ولی حسش نیس! امیدوارم این دفعه ول نکنم یهو اینجارو

 کلی کار عقب افتاده دارم، کلی کار نکرده..

میخام شرو کنم زندگی کردنو یه جور دیگه

خیلی ضعف دارم ک باید روشون کار کنم، همینجوری پیش برم فقط عمرمو تلف کردم

حس میکنم یه بخش عظیمی از حافظه ام رو از دست دادم، تو این چن سال سعی کردم یه چیزایی رو فراموش کنم ولی دقیقا همونا تو ذهنم مونده فقط...

پ ن : مامانم تولدت مبارک :)

هشتم مهر 95

 

گاهی برای خودم ......